سرمشقهای آب..بابا.. یادمان رفت
رسم نوشتن با قلم ها یادمان رفت
گل کردن لبخندهای هم کلاسی
بایک نگاه ساده حتی یادمان رفت
ترس از معلم ..حل تمرین.. پای تخته
آن زنگ های بی کلک را یادمان رفت
راه فرار از مشقهای توی خانه
ای وای ننوشتیم...آقا یادمان رفت!!!
آن روزهارا آنقدر شوخی گرفتیم
جدیت تصمیم کبری یادمان رفت
شعر خدای مهربان را حفظ کردیم
یادش بخیر اما خدارا یادمان رفت
درگوشمان خواندن رسم آدمیت
آن حرفهارا زود اما یادمان رفت
فردا چکاره میشوی؟؟موضوع انشاء
ساده نوشتیم آنقدر تا... یادمان رفت
دیروز تکلیف..آب .. بابا .. بود و خظ خورد
تکلیف فردا .. نان و بابا .. یادمان رفت
(حسین جعفر زاده)
برای خودت زندگی کن
کسی که تو رو "دوست"داشته باشد
باتو"میماند"
برای داشتنت"می جنگد"
اما اگر دوستت نداشته باشد به هر بهانه ای می رود
یک برکه نوشته دارم
و عکس تو بر آن افتاده
می دانم
تمام نقش هایم بر آب است..
هیچ کس
کسے را کہ مے خواهد پیدا نمے کند
ما انسان ها
یا دیر بـہ هم مے رسیم
یا آنقــــــــــــــــــدر زود کہ نمے فهمیم...!
ای اشک ، آهسته بریز که غم زیاد است ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است
امروز کسی محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم ، کسی یار کسی نیست . . .
سلام...
خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟
وب جدیمه خوشحال میشم بیاین....
سلام !خوشحال شدم!بله دعا کردم!
سلام...
ممنون به وبم سر زدی....
تار و پود هستیم بر باد رفت اما نرفت
عـاشقی ها از دلـم دیوانگی هـا از سرم
شمع لرزان نیستم تا ماند از من اشک سرد
آتـشــی جــاویــــد باشـــد در دل خاکـستـــــرم
سـرکـشـــی آمــوخت بخت از یـار یـا آمــوخت یار
شـیـــــوه بــازیــگـــــــری از طــالـــــــع بــازیـگــــــرم؟
خــاطـــرم را الفتـــی بـا اهـل عالـــم نیســت نیســت
کــــز جهــــانی دیـگــــرنــد و از جهـــانــــی دیـگــــرم....
انسانهای پاک و ساده را با تمام وجود دوست دارم
همانهایی که بدی هیچکس را باور ندارند
همانهایی که برای همه لبخند میزنند
همانهایی که بوی ناب “آدم” میدهند
و من باور دارم که وجود نازنینت شایسته دوست داشتن است . . .
سلام و عرض ادب ادب . بسیار سپاس از حضور خوب ومهربونتون
خوبه بابا فهمیدم مگسی را کشتی....
ده دف دیگه بگوو
پیف پاف
سلام.بزرگوار/بااحترام لینک شدین
سربلند باشید انشالله/یاعلی(ع)
سلامی دوباره ممنون از محبتهاتون من شمارو به پیوندهام اضافه کردم شما هم منو با خلوتیان ملکوت پیوند کنید.خدانگهدارتون.
نازم این بخت که برقرعۀ دل افتادی*گشته ویرانۀ دل باتوعلی آبادی
اگرازنسل من اولادی علی دوست نشد*مردنش مایۀ فخر اشت چنین اولادی
شعر خدای مهربان را حفظ کردیم
یادش بخیر اما خدارا یادمان رفت
سلام سالار قافیه ها... خرابم کردی با این نظرت... من ازین به بعد با همه مگس های دنیا دلخوری دارم...چون باعث شدن که تو به خاطر من دستهای مهربونت و زحمت بندازی... این دست ها رو باید بوسه باران کرد
با دستهاش تا مگسی را که له نمود...
سلام.
ممنون از نظرتون.
وبلاگ خوبی دارید
موفق باشید
سلام
جالب بود اما یادتان رفت انگار که خط را به صورت «خظ» نوشته اید. معلومه که حواستون خیلی جمع نیست یا انگار تو باغ نیستید!!!
به روزم با مطلب "منطق ماشین دودی" و منتظر نقد و نظر شما.
یا علی
سلام خیلی شعر زیبایی بود. من را به حال و هوای مدرسه و آن دوران طلایی برد. ممنون. شهادت باب الحوائج امام کاظم علیه السلام را تسلیت عرض می کنم.
جهت دیدن و نقد وبلاگم دعوتید.
سلام
با یه رباعی از حضرت زهرا(س) به روزم...
سپیدهدم که صبا بوی لطف جان گیرد
چمن ز لطف هوا نکته برجنان گیرد
هوا ز نکهت گل در چمن تتق بندد
افق ز عکس شفق رنگ گلستان گیرد
نوای چنگ بدانسان زند صلای صبوح
که پیر صومعه راه در مغان گیرد
نکال شب که کند در قدح سیاهی مشک
در او شرار چراغ سحرگهان گیرد
شه سپهر چو زرین سپر کشد
در روی به تیغ صبح و عمود افق جهان گیرد
به رغم زال سیه شاهباز زرین بال
در این مقرنس زنگاری آشیان گیرد
به بزمگاه چمن رو که خوش تماشایی است
چو لاله کاسه نسرین و ارغوان گیرد
چو شهسوار فلک بنگرد به جام صبوح
که چون به شعشعه مهر خاوران گیرد
محیط شمس کشد سوی خویش
در خوشاب که تا به قبضه شمشیر زرفشان گیرد
صبا نگر که دمادم چو رند شاهدباز
گهی لب گل و گه زلف ضیمران گیرد
ز اتحاد هیولا و اختلاف صور
خرد ز هر گل نو، نقش صد بتان گیرد
من اندر آن که دم کیست این مبارک
دم که وقت صبح در این تیره خاکدان گیرد
چه حالت است که گل در سحر نماید
روی چه شعله است که در شمع آسمان گیرد
چرا به صد غم و حسرت سپهر دایره
شکل مرا چو نقطه پرگار در میان گیرد
ضمیر دل نگشایم به کس مرا آن به
که روزگار غیور است و ناگهان گیرد
سلام و عرض ادب . ممنون از حضور خوب و مهربونتون.
گاهی مثل باران باید بارید ، زندگی بخشید، طراوت داد
و رفت …
سلام
((دلتنگی_شرمندگی..............
به روزم.منتظرنظرلطفتان هستم.......
یاعلی(ع)مدد...
عید مبعث مبارک!
التماس دعای خیر[گل]
عشق لالایی بارون تو شباست ،
نم نم بارون پشت شیشه هاست
لحظه شبنم و برگ گل یاس ،
لحظه رهایی پرنده هاست
لحظه عزیز با تو بودنه ، آخرین پناه موندن منه
سلام .. داداش فرید مهربون ، خوبین انشاا...
ممنون از محبت و حضور همیشه سبز و پر مهرتون
سلام//// دوست عزیز... ممنون از حضورت... آدرستو بنویس ... فراموش نشه
همراه بســـــیار است، اما همدمی نیست
مثل تمام غصـــه ها، این هم غمی نیست
دلــبســــته انـــدوه دامـــنگیر خــــود بـــاش
از عــالـــم غـــم دلرباتر عالمـــــی نیـــست
کــــار بــزرگ خــویــش را کـــــوچــک مـپندار
از دوست دشمن ساختن کار کمی نیست
چشــمی حقیقت بین کنار کعـبه می گفت
«انسان» فراوان است، اما «آدمی» نیست...
می رسید از قله های کوه نور
از بلندای تشرف در حضور
فرش استقبال راهش می شدند
هر چه جن و هر چه انس و هر چه حور/
سلام ..../
جلسه ی هفتگی1391/2/26آمادست برا دانلود. شماهم دعوتید.
التماس اشک......
سلام دوست عزیز
مبعث پیامبر خوبیها بر همه ی دوستدارانش مبارک
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.
سلام....
منک سر میزنم ولی مث شما بی وفا نیسم....
چشم...
سلام عزیزم...
خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ممنون..مرسی...
راستش رمز وبمو یادم رفته بود بخاطر همین ی وب مث همون وبم زدم...
اره ولی گفتم کلا عوض کنم....بهتره...
ولی عشقی من عوض میکنم....
اهنگ وبم چطوره؟؟؟؟؟؟؟
اره منک شنیدم عاشق اهنگ مازیار شدم...مخصوصا این اهنگش دیوانس...
اره...قشنگه...مخصوصا شعرات محشره....
خواهش....
خب ما فعلا بریم...
اگه کاری داشتین ما در خدمتیم....
بابای
سلام همشهری جان
ممنون که به وبم اومدین
شعر زیبایی بود و تلخ ...
یاحق
همه چیز ک خوبه چی رو میخواین عوض کنین...
سلام رییس!
آره رباعی بر وزن لاحول ولا...ست
این شعر ولادت نور هم مربع ترکیبه
منتظر شعری از خودتم به همین زودی چون میتونی پس منتظرم
سلام داداش
ایام مبعث مبارک
دعامون بفرمایید
این وب رو هم بروز کن دیگه
سلام
با احترام دعوتیتد به صرف شعر...
منتظریم[گل]
ماهم عرض سلام مجدد
بله شیرین که هستن شعرای دوران کودکی ولی خب مضمون شعر تلخ بود ...
شعررو خوندم ... همون که راجبه امام حسن بود دیگه ؟ زیباست درمورد شعر کلاسیک راستش خیلی تخصص ندارم چون خودم تازه واردش شدم
ولی خب اول شعر زبون شعر به گفتار شبیه شده منظورم مصرع اوله ولی خب مصرع های بعد همون زبان نوشتاری نمیدونم این برای شعر عیب هست یانه !
ولی درکل خوب بود
ایشالا اهل بیت یاورتون باشن :)
خب عنوان وبمو بلینک....ممنون میشم...مرسی...
سلام بزرگوار/با کمی تاخیر عید مبعثو تبریک عرض میکنم
درپناه حق باشید انشالله/یاعلی(ع)
لحظات را گذراندم تابه خوشبختی برسم ندانستم که
خوشبختی لحظاتی بود که گذشت...
ممنون از حضورت
چون آتش عشق تو بجان دارد دل
صد شعله شرر خود به زبان دارد دل
اه سحری ، سوز دلی ، سودایی
شوق دگر از هر دو جهان دارد دل
ای ساقی ما سر مستان، جامی بده جانم بستان
بنگر به نیازم ، بر سوز و گدازم
ای راز و نیاز من ، ای عطر نماز من
در بر نشان ما را ، یارا
ای هم نفس من ف بشکن قفس من
امید رهاییها ، پیوند جداییها
در بر نشان ما را یارا
سودای شعله شدن سر زد تا از خاکستر من
می ریزد دست جنون هر دم باده در ساغر من
ای ساقی ما سر مستان، جامی بده جانم بستان
سلام و درود بر شما...
اشعار بسیار زیبایی بود.
موفق و پیروز باشید.
سلام بر چشم انتظاران ظهور
جمعه در راه است و شعبان پیش رو......
دعوتید یه غزلی از تبار غربت
بروزم
و
منتظر نقد ونظر شما
سلام
با احترام دعوتید به رباعی