امام حسن


                        سلام به همه دوستای عزیزم

.ببخشید اگه من خیلی دیر مطلب میذارم تو وبلاگ/چون من کارهای عقب مانده ای دارم که باید انجام بدم // ولی باید بگم که تمام نظرات شما دوستان گرامی  تائید خواهد شد //بازم میگم نظرات تائید میشه و جواب داده میشه منتظرنگاه مهربان شماهستم  

     



امام حسن (ع)



نگاه کردی و قلبم عجیب جادو شد


    پرید رنگ من امشب شبیه لیمو شد



     میان چشم تو یک گله ای پراز آهوست

 

      خوشابحال کسی که شکار آهو شد



  میان چشم تو یک بیشه پراز شیراست


     نگاه کردی و لشکر چه ساده جارو شد



    هلال ابرویت آقا شبیه شمشیری است


      که در میان کشاکش صداش هوهو شد



شبیه هیبت چشمان مرتضی چشمش


قوی ترین یل عالم به پاش ترسو شد




   کرم نما که کریمی گدایت آمده است


    شما ز بسکه کریمی گدات پرروشد

***

                                                   (فــریــد)








نظر بدهید


مادر



  قسمتی از یک غزل

تقدیم به حضرت مادر (س) ...




حدیث سیلی و مسمار و تازیانه بماند


کسی نبود علی را درون خانه کشاند؟؟


***


ز تازیانه ی قنفذکبود بازوی من شد


کسی نبود مرا تازدست او برهاند؟؟


مذاهب اربعه اهل سنت



 











در دوره حکومت امویان تا زمان عمر بن عبدالعزیز نه تنها حکومت در پى تشویق مردم به گسترش علم نبود، بلکه مانع آن بود و تا پایان قرن اول هجرى نوشتن تاریخ و روایات ممنوع بود، به همین جهت این دوره را عصر بى خبرى نام نهاده‏اند. از زمان عمر بن عبدالعزیز به بعد وضع دگرگون شد و دو امام باقر و صادق(ع) توانستند، از فضاى موجود بهره بگیرند و شاگردان بسیارى تربیت کنند. کم کم برخى از همین شاگردان خودشان کرسى درس برقرار کردند و گاهى هم با تحریک حکومت‏ها در برابر امامان اهل بیت(ع) قرار گرفتند. این‏ها مرجع دینى مردم شدند. روز به روز بر تعداد این عالمان، نیز بر اختلاف آراى شان افزوده مى‏شد؛ از تضاد فتوایى این عالمان کار بر حکومت و بر مردم دشوار شد، تا این که در اواخر قرن چهارم خلیفه عباسى ، «القادر بالله » به چاره اندیشى رو آورد و دستور داد، پیروان هر یک از مکاتب فقهى اگر بخواهند رسمى شوند باید چهار هزار مثقال طلا به حکومت بدهند، تنها طرفداران چهار مذهب فقهى اهل سنت مبلغ مذکور را پرداخت نمودند و مذهب آنان رسمى شد. این چهار مذهب بدین قرار است:

1 - مذهب حنفى: گروندگان به این مذهب، از پیروان ابو حنیفه، نعمان بن ثابت (80 - 150) هستند.
شاخص فقه حنفى رأى و اجتهاد است. ابوحنیفه از اهل حدیث دورى مى‏کرد. و قیاس (1) و استحسان (2) را در آراى خویش پذیرفت. مذهب فقهى او مبتنى بر هفت اصل است: قرآن، سنت، اقوال صحابه، قیاس، استحسان، اجماع و عرف به پیروان ابوحنیفه «اصحاب رأى» اطلاق مى‏شود. در برابر دیگر فرقه‏ها که آنان را «اهل حدیث» مى‏گویند.
2 - مذهب مالکى: گروندگان به این مذهب، از پیروان مالک بن انس (90 - 179) هستند. مالک فقه خویش را بر اساس روایات نبوى بنا نهاد و به اقوال صحابه توجه داشت، و به قیاس و مصالح مرسله متوسل مى‏شد.
3 - مذهب شافعى: گروندگان به این مذهب، از پیروان عبداللَّه بن ادریس شافعى (150 - 204) هستند. وى در فقه نظر خود را با روایات در هم آمیخت و مذهبى تلفیقى از بین دو مذهب حنفى و مالکى به وجود آورد. او فقه خود را بر چهار اصل: قرآن، سنت نبوى، اجماع و قیاس قرار داد.
4 - مذهب حنبلى: گروندگان به این مذهب، از پیروان احمد بن حنبل (164 - 241) هستند. احمد از به کارگیرى رأى در فقه احتراز نمود. او تنها به قرآن و حدیث نبوى استدلال مى‏کرد. فقه حنبلى بر قرآن، سنت، فتاواى صحابه، قول صحابه اگر موافق با قران و سنت باشد. و همه روایات مرسل و ضعیف استوار شده است